حالت تاریک
یکشنبه, 26 مرداد 1404
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه خبری تحلیلی کردتودی هستید؟
گره‌هایی از رنگ در نقش زندگی
«کُردتودی» گزارش می‌دهد؛

گره‌هایی از رنگ در نقش زندگی

در دل کوچه‌های نایسر سنندج، زنان هنرمندی با دستانی ظریف و قلبی پرامید گره‌های قالی را می‌زنند؛ فرشی که تنها زیرانداز نیست، بلکه روایتگر صبر، عشق و همت بانوانی است که زندگی را می‌بافند.

به گزارش خبرنگار گروه اقتصادی پایگاه خبری تحلیلی «کردتودی»، فرش دستباف، تنها یک زیرانداز نیست؛ تابلویی زنده است که از تار و پود روح یک ملت تنیده می‌شود، نقشی که نه‌تنها کف خانه‌ها را می‌آراید بلکه بر دیوارهای تاریخ این سرزمین نیز نقش بسته است.

 در هر گره‌ای که با دستان هنرمند زنان و مردان این خاک زده می‌شود، صدایی از دل تاریخ و فرهنگی اصیل طنین‌انداز است؛ گویی رشته‌های رنگین نخ‌ها پلی میان گذشته و آینده می‌سازند.

قالیبافی در کردستان، به‌ویژه در شهر سنندج، قدمتی دارد به بلندای کوه‌های زاگرس و به ژرفای رودخانه‌های خروشانش. این هنر کهن، نه تنها از منظر زیبایی‌شناسی بلکه از نظر هویت اجتماعی و فرهنگی نیز ارزشمند است و هر رج و هر گره، روایتگر رنج‌ها، امیدها و آرزوهایی است که بر دار قالی جان می‌گیرند.

سنندج؛ شهری که فرش آن آوازه جهانی دارد

فرش سنندج سال‌هاست که نامش در میان معتبرترین آثار هنری جهان می‌درخشد و گره‌های ریز، نقش‌های هندسی و رنگ‌های طبیعی، هویت این فرش‌ها را شکل می‌دهند و موجب شده‌اند در بازارهای بین‌المللی، خریداران فرش ایرانی به‌ویژه به سراغ بافته‌های کردستان بیایند.

در این دیار، زنان با انگشتان ظریف اما پرتوان خود چنان استحکامی به تار و پود می‌بخشند که محصول نهایی، هم لطافت دارد و هم ماندگاری.

اما در پشت این زیبایی، روایت زندگی مردمان ساده‌ای است که با سختی‌ها و نابرابری‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنند،. نایسر، شهرکی در حاشیه سنندج، نمونه‌ای از همین تناقض‌هاست؛ جایی که فقر و محرومیت سایه انداخته اما همزمان، زنان توانمندش با هنر قالیبافی چراغ امید را روشن نگه داشته‌اند.

 

داستانی از جنس صبر

در میان این زنان، نام فریده مرادی بیش از دیگران می‌درخشد. زنی که از 6 سالگی، دستان کوچک خود را به دار قالی سپرد و از همان زمان آموخت چگونه می‌توان از گره‌های کوچک، جهانی از زیبایی آفرید.

وی که همراه خواهر بزرگ‌ترش به این هنر دل سپرده بود، امروز نه تنها برای خود بلکه برای ۱۴ خانواده دیگر نیز روزی و امید فراهم کرده است.

برای دیدار با او باید از کوچه‌های باریک نایسر گذشت؛ به کارگاهی رسید که در آن صدای موسیقی کردی با ریتم گره‌ها درهم می‌آمیزد.

 جایی که هر دار قالی همانند درختی استوار ایستاده و زنان بر گرد آن، همچون پرندگان خستگی‌ناپذیر، تار و پود امید را می‌تنند.

نگاهی تازه به مفهوم کار و درآمد

فریده مرادی در گفتگو با خبرنگار کردتودی تأکید می‌کند: من هرگز شغل و درآمد را محدود به پشت‌میزنشینی ندیدم و باور دارم اگر کسی دل به کار بدهد، حتی از دل سختی‌ها می‌تواند نان چندین خانواده را دربیاورد.

وی به ورود فرش‌های ماشینی و کاهش رونق قالیبافی اشاره می‌کند اما معتقد است که اصالت و عشق، چیزی نیست که ماشین بتواند جایگزین آن شود و می‌گوید: من به کارم افتخار می‌کنم؛ حتی اگر بازارش مثل گذشته پررونق نباشد، باز هم همین که توانسته‌ام چند زن دیگر را مشغول کار کنم، برایم بزرگ‌ترین موفقیت است.

تسهیلاتی که چراغی برافروخت

شروع راه برای این بانوی هنرمند ساده نبود. او از یک دار قالی کوچک آغاز کرد اما با پشتکار و دریافت تسهیلات ۴۰ میلیون تومانی از بسیج سازندگی توانست خانه قدیمی‌اش را به کارگاهی تبدیل کند و امروز این کارگاه پرجنب‌وجوش، مأمن زنانی است که هر یک در گره‌هایشان بخشی از زندگی خویش را می‌نهند.

مرادی می‌گوید: این تسهیلات چراغ راه من شد. نه تنها توانستم دارهای بیشتری بخرم بلکه توانستم به زنانی که همسرشان را از دست داده یا درگیر مشکلات اجتماعی‌اند، کاری پایدار بدهم.

قالیبافی تنها یک شغل نیست؛ مدرسه‌ای است که صبر، نظم و عشق را به هنرجویانش می‌آموزد.

 فریده مرادی نیز بارها از سختی‌هایی سخن می‌گوید که در مسیر خود تجربه کرده است. از بی‌مهری‌ها، کمبود امکانات و نبود بازار فروش گرفته تا خستگی‌های شبانه‌روزی. اما هیچ‌کدام از این‌ها نتوانسته‌اند اشتیاق او را خاموش کنند.

وی با لبخند می‌گوید: هر بار که فرشی از کارگاه بیرون می‌آید، برایم مثل تولد فرزند تازه‌ای است. تمام رنج‌ها فراموش می‌شود و تنها زیبایی باقی می‌ماند.

زنان نایسر از حاشیه تا متن

نایسر، منطقه‌ای است که سال‌ها با مشکلات اجتماعی و اقتصادی دست‌به‌گریبان بوده است اما زنانی همچون مرادی نشان داده‌اند که می‌توان از دل همین محرومیت‌ها، فرصت آفرید چون آنان با تلاش خود نه‌تنها به استقلال اقتصادی دست یافته‌اند بلکه الگویی برای سایر زنان منطقه شده‌اند.

به گفته کارشناسان، اگر چنین کارگاه‌هایی حمایت شوند، می‌توانند به کانون‌های توسعه پایدار محلی تبدیل شوند چرا که قالیبافی علاوه بر ایجاد اشتغال، مانع مهاجرت، فروپاشی خانواده‌ها و حتی آسیب‌های اجتماعی می‌شود.

در جهانی که روز به‌ روز به سمت صنعتی شدن پیش می‌رود، فرش دستباف همچون سندی زنده از هویت ایرانی باقی مانده است و نقش‌های ترنج‌ها و رنگ‌های لاجوردی و قرمز دانه‌ای، همه یادآور تاریخ و فرهنگی‌اند که قرن‌ها دوام آورده است.

فرش سنندج به‌ویژه با ویژگی‌های خاص خود، نمادی از ذوق و خلاقیت مردم کردستان به شمار می‌رود و این فرش‌ها تنها محصول اقتصادی نیستند؛ بلکه همچون کتابی مصور، روایتگر داستان‌های مردمی‌اند که با عشق زندگی کرده‌اند.

راهی برای آینده

باوجود تمام مشکلات، چشم‌انداز روشن قالیبافی در گرو حمایت‌های بیشتر است؛ از تأمین مواد اولیه و بازار فروش گرفته تا آموزش نسل جوان و اگر جوانان امروز با این هنر آشنا شوند، فردا شاهد فرش‌هایی خواهیم بود که نه‌تنها بازارهای داخلی بلکه بازارهای جهانی را نیز تسخیر کنند.

فریده مرادی و زنان کارگاهش، نمونه‌ای کوچک اما پرمعنا از این آینده‌اند چون آنان ثابت کرده‌اند که می‌توان با تکیه بر هنر بومی، هم چرخ اقتصاد را چرخاند و هم فرهنگ را زنده نگه داشت.

 فرش دستباف تنها کالایی برای فروش نیست؛ آینه‌ای است که در آن می‌توان روح یک ملت را دید و هر گره، قصه‌ای است از صبر، هر رنگ، نشانی است از امید و هر نقش، یادگاری است از گذشته‌ای که در دل امروز می‌تپد.

در روزگاری که بسیاری از صنایع دستی در حال فراموشی‌اند، بانوانی همچون فریده مرادی با دستانشان چراغ این هنر را روشن نگه داشته‌اند.

آنان به ما یادآوری می‌کنند که اصالت، تنها در موزه‌ها نیست؛ در همین کوچه‌های خاکی نایسر، در همین دارهای قدیمی، اصالت هنوز زنده است و با هر گره، آینده‌ای روشن‌تر را می‌بافد.

انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!