
یادداشت؛
غروب خورشید رحمت و انسانیت
۲۸ صفر، روز وداع جهان با پیامبر رحمت است؛ روزی که تاریخ در سوگ بزرگترین معلم انسانیت، حضرت محمد مصطفی (ص) به گریه نشست.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «کردتودی»، ۲۸ صفر، روزی است که تاریخ را به سوگی عمیق فرو برد. روزی که آسمان و زمین، در فقدان پیامبر مهربانیها، حضرت محمد مصطفی (ص) به گریه نشستند.
او که با آمدنش جهان را از تاریکیهای جهل و شرک بیرون آورد، در چنین روزی پرواز کرد و جهان را در ماتم عمیقی رها ساخت.
رحلت او پایان یک زندگی فردی نبود، بلکه غروب خورشیدی بود که بر همه قرون و نسلها پرتو افکنده بود.
پیامبر (ص) تنها یک رهبر دینی نبود، او معلمی جهانی بود؛ مردی که هر سخنش پنجرهای به سوی نور میگشود و هر رفتارش تجلی مهربانی خدا بر زمین بود.
زندگی او کتابی از ایمان، صبر، گذشت و عدالت بود که از همان لحظهای که ندای «اقرأ» در غار حرا طنین افکند، راهی نو در برابر انسانها گشوده شد؛ راهی که تا امروز و فرداهای تاریخ امتداد یافته است.
هنگامی که بیماری بر پیکر نازنین پیامبر سایه افکند، مدینه در اندوهی وصفناپذیر غوطهور شد.
زنان و مردان در مسجد گرد آمدند، اشک ریختند و زمزمه کردند: اگر او برود، چه خواهد شد؟ پیامبر با قامتی خمیده، اما دلی استوار، خود را به میان مردم رساند تا آخرین پیامها را بازگو کند، بر منبر نشست و فرمود: «مگر نه این است که مرگ حقیقتی گریزناپذیر است؟ اگر کسی سزاوار جاودانگی بود، من در میان شما میماندم. اما بدانید که من میروم و برای شما دو یادگار میگذارم: کتاب خدا و اهل بیتم...»
این سخنان، آخرین آوای پیامبر رحمت بود؛ آوایی که همچون عهدی الهی در گوش تاریخ ماندگار شد، او امت خود را از تفرقه برحذر داشت، وحدت را توصیه کرد و حقیقت را چراغ راه دانست.
پیامبر در واپسین لحظات، آینده را برای بشر ترسیم کرد؛ آیندهای که جز با تمسک به قرآن و عترت، روشن و پایدار نمیماند.
رحلت رسول خدا (ص)، نه تنها داغی بر دل مسلمانان، که زخمی بر پیکر انسانیت بود. او باران رحمت الهی بود که بر بیابان خشک قلوب بارید و بذر معرفت را در زمین جانها کاشت.
جامعهای که در آتش تعصب، جهل و قبیلهگرایی میسوخت، به برکت رسالت او طعم ایمان، عدالت و اخلاق را چشید.
محمد (ص) در ۲۳ سال رسالت خویش، تمدنی نو بنا کرد؛ تمدنی که بر پایه علم و اخلاق استوار شد.
او به انسان آموخت که دانایی چراغ راه است و کرامت، گوهر ذاتی آدمی، مردمی که دیروز در خونخواهی و جنگهای بیپایان غرق بودند، به مدرسه اسلام راه یافتند و در سایه تعالیم او، به جویندگان حقیقت و عدالت بدل شدند.
او پیامبر شمشیر نبود، پیامبر رحمت بود؛ کسی که حتی دشمنان را با عفو و مهربانی خویش شرمنده میساخت.
قرآن دربارهاش فرمود: «وَ ما أرسَلناکَ إِلّا رَحمَةً لِلعالَمین»؛ و چه زیبا این رحمت را در هر لحظه زندگیاش به نمایش گذاشت. یتیمان در سایه دست نوازش او آرام میگرفتند، بردگان در پرتو نگاه آزادمنشانهاش کرامت مییافتند، و فقیران در حضورش احساس عزت میکردند.
اما این خورشید فروزان نیز سرانجام غروب کرد، آن روز که پیکر پاکش در مدینه آرام گرفت، جهان در حیرت بود که چگونه باید بدون پیامبر ادامه دهد.
کوچههای مدینه غریب شدند و دلها آشیانهای تهی یافتند، امام علی (ع) در فقدانش فرمود: «با مرگ تو رشتهای گسسته شد که با هیچ چیز دیگر پیوند نمییابد...»
رحلت پیامبر، آغازی بود برای آزمون بزرگ امت؛ اینکه آیا میتوانند راه او را ادامه دهند یا نه. تاریخ نشان داد که هرگاه مسلمانان به قرآن و اهلبیت چنگ زدند، به قلههای علم، معنویت و عدالت رسیدند، و هر زمان که از این دو فاصله گرفتند، در گرداب تفرقه و انحطاط فرو رفتند.
امروز نیز یاد او همچنان زنده است هر اذان، هر تکبیر و هر آیهای که زمزمه میشود، نام محمد (ص) را در جانها جاری میسازد. پیامبر اسلام نه در حصار زمان، که در متن تاریخ جاری است.
رسالت او چراغی است که هرگز خاموش نمیشود، و تعالیمش همچون نسیم سحرگاهی، جانها را تازه میکند.
در سالروز رحلت پیامبر اکرم (ص)، بار دیگر دلهایمان به مدینه پر میکشد، به حجرهای که پیکر پاکش آرام گرفته است.
در برابر آن آرامگاه شریف، انسان درمییابد که جهان، همچنان نیازمند پیام پیامبر است؛ پیامی که از محبت، عدالت، ایمان و انسانیت سخن میگوید.
رحلت پیامبر، پایان حضور جسمانی او بود، اما آغاز جاودانگیاش در روح تاریخ است. محمد (ص) هنوز با ماست؛ در هر تلاوت قرآن، در هر دعای سحر، در هر قلبی که به نام او روشن میشود. او نامی است جاوید، چراغی است بیخاموش، و پناهی است برای تمام انسانها تا آخرین روز جهان.
نویسنده: مهوش رحیمی
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!